مقدمه
هیچ کسب و کاری نمیتواند بدون مشتری دوام بیاورد. این در حالی است که برای رشد یک کسب و کار، در کنار حفظ مشتری، جذب مشتریان جدید نیز بسیار ضروری است. به همین دلیل، جذب مشتری باید برای صاحبان مشاغل در اولویت اول باشد. حال این سؤال پیش میآید که چگونه میتوانید مشتریان قدیمی را حفظ کرد و یا مشتریان جدید را به صورت واقعی یا مجازی جذب نمود؟ در این مطلب قصد داریم تا بیان کنیم چگونه میتوان از طریق بازاریابای محتوا به این امر دست پیدا کرد.
الگوی برنامهریزی بازاریابی محتوا
به طور سنتی، تیم فروش شما با مشتریان بالقوه شما درگیر میشود. بسته به ماهیت کسب و کار شما، ایمیل می فرستد، تماس تلفنی برقرار میکند و یا بازاریابی حضوری انجام میدهد. اگرچه این رویکرد در بسیاری ازموارد مؤثر است اما آیا این روش، بهینهترین راه استفاده از زمان کارمندان شما است؟
بسیاری از کسب و کارهای موفق تصمیم گرفتهاند که بهتر است به جای مراجعه به مشتریان، کاری انجام دهند که مشتریان به آنها مراجعه کنند. یکی از راههای انجام این کار، اتخاذ رویکرد بازاریابی درونگرا و اجرای استراتژی بازاریابی محتوا است. این یک حرکت عالی برای اکثر کسب و کارها است، با این حال، زمانی که یک کمپین بازاریابی محتوا را در استراتژی کلی خود قرار میدهید، باید مطمئن شوید که بازگشت سرمایه نیز انجام میگردد.
بازاریابی محتوا چیست؟
قبلاً اشاره کردیم که چگونه فروشندگان، چندین بار با مشتریان بالقوه تعامل خواهند داشت. چرا آنها این کار را انجام میدهند؟ این تماسهای متعدد به گونهای است که وقتی مشتری بالقوه شما آماده است تا یک مشتری واقعی باشد، کسب و کار شما در درجه اول اهمیت قرار میگیرد. بازاریابی محتوا به دنبال انجام همان کار، اما به صورت کارآمدتر است. با ایجاد محتوا در قالب وبلاگها، ویدیوها یا پستهای رسانههای اجتماعی، میتوانید کسب و کار خود را به عنوان “متخصص پیشرو” در زمینه فعالیت خود قرار دهید.
با بازاریابی محتوا اساساً، شما تبدیل به برندی میشوید که مردم در هنگام بروز مشکل به آن فکر میکنند.
به عنوان یک مصرف کننده، وقتی مشکلی دارید چه می کنید؟ اگر مانند میلیونها نفر دیگر هستید، از گوگل میپرسید که چگونه آن مشکل را برطرف میشود. شما حتی ممکن است ندانید که چگونه اشتباه را بیان کنید، اما گوگل به شکلی جادویی میداند و شما را به پاسخهایی که نیاز دارید راهنمایی میکند.
وقتی بازاریابی محتوا انجام میدهید در واقع به پاسخی تبدیل می شوید که مشتریان بالقوه شما به دنبال آن هستند.
طبق گزارش موسسه بازاریابی محتوا، رهبران بازاریابی محتوا تقریباً هشت برابر بیشتر از افراد دیگر، ترافیک سایت را تجربه میکنند.
معیارهای بازاریابی محتوا چیست؟
آیا بازاریابی محتوا یک استراتژی خوب برای تجارت شما محسوب میشود؟
شاید. اما باید به زمان و انرژی برای برنامهریزی آن استراتژی توجه شود. درست مانند هر استراتژی دیگری، شما فکر میکنید که این استراتژی نیز برای شما مناسب است اما آیا میخواهید مطمئن شوید که برای شما بازده سرمایهگذاری خوبی دارد یا خیر؟
برای انجام این کار، باید با معیارهای بازاریابی محتوا آشنا شوید. با این اعداد، میتوانید تعیین کنید که آیا کاری که انجام میدهید همان طور که تصور میکنید تأثیر میگذارد؟ آیا باید رویکرد خود را تغییر دهید یا اینکه در ازای چیز دیگری باید آن را به کلی کنار بگذارید.
اما قبل از آنکه به سراغ معیارهای بازاریابی محتوایی برویم باید این نکته را بدانیم که بازاریابی بدون انجام تحقیقات بازار با مشکل مواجه خواهد شد. به همین دلیل پیشنهاد میکنیم از طریق لینک زیر با دوره تحقیقات بازار آشنا شوید.
معیارهای موفقیت بازاریابی محتوا
منابع ترافیک
کشف اینکه مردم محتوای شما را مصرف میکنند فوق العاده است. اما، چگونه از آن مطلع شدند؟ یک برنامه بازاریابی محتوای موفق، مشتریان بالقوه جدیدی را از طریق محتوای جذاب جذب میکند. از سوی دیگر، ممکن است تعامل بیشتری با مشتریان قبلی ایجاد کنید. زیرا میتواند تجارت تکراری ایجاد کند و به شما کمک کند در ذهن مشتریان بمانید. در هر صورت، مهم است که بدانید خوانندگان چگونه به محتوای شما دست پیدا کردهاند. این مورد به شما کمک میکند تا برنامهریزی دقیقتری برای بازاریابی محتوایی آینده خود انجام دهید. برای یافتن منابع ترافیک وبلاگ یا وب سایت خود، می توانید از پلتفرمی مانند Google Analytics استفاده کنید.
برداشتها
محتوای شما چگونه است؟ آیا گوگل تشخیص میدهد که شما پاسخ مناسبی برای مشکلات جستجوگرها هستید؟ با استفاده از Google Search Console (کنسول جستجوی گوگل)، میتوانید بفهمید که محتوای شما برای چه تعداد افرادی به نمایش درآمده است. هرچه تأثیرات بیشتر باشد، افراد بیشتری را جذب کردهاید.
نرخ کلیک (CTR)
برداشت یا بازدید از محتوای شما مهم است، با این حال، بدون تایید CTR یا نرخ کلیک، نمیتوانید به طور کامل بفهمید که آیا محتوای شما موثر است یا خیر. ممکن است افراد بیشتری محتوای شما را ببینند یا مصرف کنند، اما آیا این کار، آنها را به این سمت سوق میدهد که در سایت شما عملی مانند خرید انجام دهند؟ آیا آنها از وب سایت شما بازدید میکنند؟ آیا آنها در مورد محصولات شما بیشتر یاد میگیرند؟ درک نرخ کلیک این امکان را فراهم میکند که پاسخ مناسبی به سوالات بالا دهید.
اشتراک گذاری محتوا و بک لینکها
شما محتوای خوبی منتشر میکنید، اما آیا این محتوا به اندازه کافی خوب است که دیگران آن را به اشتراک بگذارند؟ آزمون واقعی محتوای شما این است که آیا مردم آن را به اندازه کافی مفید یا جالب میدانند تا با مخاطبان خود به اشتراک بگذارند یا خیر.
هرچه محتوای شما بیشتر به اشتراک گذاشته شود، گوگل بیشتر آن را به عنوان “راه حل” میبیند و آن را به افراد بیشتری نشان میدهد. اگر مطالبتان را در رسانههای اجتماعی (مانند اینستاگرام) پست میکنید، تشخیص میزان اشتراکگذاری محتوا شما آسان است. برای بررسی میزان اشتراکگذاری محتوای سایتتان، میتوانید از ابزاری مانند BuzzSumo یا Ahrefs استفاده کنید.
بازاریابی ایمیلی (e-mail marketing)
نرخ کلیک زمانی اهمیت پیدا میکند که بدانید آیا خوانندگان محتوا شما با بازدید از وب سایتتان در مورد محتوای شما اقدام میکنند یا خیر. با این حال، اگر فوراً خرید نکنند، آیا به شما این فرصت را میدهند که اطلاعات آنها را به دست آورید و در آینده با آنها ارتباط برقرار کنید؟
زمانی که بازاریابی محتوای شما به خوبی انجام میشود، خوانندگان به راحتی اطلاعات تماس خود را با شما با اشتراک میگذارند و مشتاق شنیدن اطلاعات بیشتری از آنچه شما برای گفتن دارید، میشوند و احتمالاً محصول یا خدمات شما را در آینده خریداری میکنند. نرمافزار بازاریابی ایمیلی این امکان را فراهم میکند تا با داشتن این اطلاعات در جذب مخاطبان آیندتان، کمک کند.
نرخ پرش (Bounce Rate)
در حالت ایدهآل، زمانی که افراد وارد وبسایت شما میشوند، زمانی را برای کاوش، هضم بخشی از محتوای شما و یا خرید اختصاص میدهند. با این حال، گاهی اوقات، نرخ پرش بالایی را مشاهده خواهید کرد، زیرا افراد بلافاصله پس از هدایت به وب سایت شما، از آن شما خارج میشوند. این میتواند به دلیل سرعت پایین سایت، تجربه کاربری ضعیف یا محتوای متفاوت با آنچه آنها انتظار داشتند، باشد. مهم است که شما دلایل نرخ پرش وبسایتتان را بدانید و سپس راهحلی برای آن مشکل پیدا کنید. برای اطلاع از نرخ پرش(Bounce Rate) سایتتان میتوانید به سایت سیملاروب similarweb سر بزنید.
رتبه بندی کلمات کلیدی
بخش بزرگی از بازاریابی محتوا، انتخاب کلمات کلیدی مناسب برای مخاطبان مورد نظر شما است. در نهایت، سوال این است که “مشتریان بالقوه شما در گوگل به دنبال چه چیزی هستند؟” هنگامی که متوجه این موضوع شوید، میتوانید آن کلمات را در محتوای خود بگنجانید و در این حالت است که در جستجو مخاطبانتان راحتتر پیدا خواهید شد. با این حال، کلمات کلیدی در طول زمان تغییر میکنند و شما باید مطمئن شوید که در تلاشهای خود موفق هستید. رتبه بندی کلمات کلیدی را با استفاده از SEMRush یا Google Search Console مرور کنید و کلمات کلیدی نامناسب برای محتوای خود را تغییر دهید.
و اما در آخر باید بگوییم
اگر میخواهید معیارها و دادههای خود را سازماندهی کنید، یک داشبورد بازاریابی محتوا با تصاویر بهروز از معیارهای کلیدی برای تیمتان در نظر بگیرید. زمانی که بازاریابان محتوا، اهداف خود را روشن کنند، در موقعیت بهتری برای رسیدن به آنها و فراتر از آنها قرار میگیرند.
معیارهای ایدهآل بازاریابی محتوایی که میتوانید از آن استفاده کنید، با توجه به اهداف شما در استراتژی بازاریابی محتوایی تعیین میشود. اگر به دنبال افزایش آگاهی از برند هستید، باید از معیارهای متفاوتی نسبت به زمانی که هدف اصلی شما افزایش فروش یک محصول خاص یا افزایش مشارکت در یک رویداد است، استفاده کنید.
نمیتوانید روش بازارایابی محتوا را برای رشد کسب و کار خود انتخاب کنید ولی از چگونگی و نحوه انجام آن اطلاع نداشتخ باشید. باید با دقت تمامی مراحل آنرا بشناسید، برای آن برنامهریزی کنید و مهمتر از آن پا به عرصه عمل بگذارید. برنامه ریزی برای بازاریابی محتوایی نیاز به چیدن استراتژی دارد. برنامهای که از آن به عنوان استراتژی محتوایی یاد میکنند. برای آشنایی با استراتژی محتوایی و تفاوت آن با بازاریابی محتوایی پیشنهاد میکنیم مقاله زیر را مطالعه فرمائید.
تفاوت بازاریابی و فروش به زبان ساده + انواع فروش و بازاریابی