تمپلیت هدف‌گذاری SMART (مدل اسمارت) به همراه ویدیو آموزشی

وقتی به دنبال یک هدف روشن نیستید، فعالیت ‌شما می‌تواند مانند یک کار بی پایان باشد. تمپلیت هدف‌گذاری SMART می‌تواند به شما کمک کند تا انگیزه‌های خود را قابل درک کنید و مسیر روشنی را برای خود و اعضای تیمتان تعیین کنید.

هدف‌گذاریSMART  مخفف ابتدای 5 کلمه است:

خاص (Specific)

قابل اندازه ‎گیری (Measurable)

قابل دستیابی (Attainable )

مربوط بودن (Relevant )

زمان محدود (Time-Bound)

شما در گام قبلی (گام ششم) توضیحات مربوط به تجزیه و تحلیل swot را مطالعه کردید. حال در این گام لازم است تا با روش هدف‌گذاری اسمارت آشنا شوید.

1- در هدف‌گذاری SMART هدف باید خاص باشد.

خاص بودن هدف به ما کمک می‌کند، مسیر بین جایی که هستیم و جایی که می‌خواهیم باشیم را تعیین کنیم.

هدف نباید کلی باشد. بلکه باید دقیقا تعیین شود که قرار است به چه چیزی دست پیدا کنیم. مثلا اینکه “من می‌خواهم تناسب اندام داشته باشم” هدف تلقی نمی‌شود. بلکه باید گفت “قصد دارم با ورزش و رژیم غذایی کاهش وزن داشته باشم.” یک هدف مشخص مرحله‌های پیش‌رویتان را واضح‌تر می‌کند و یا حداقل گام‌های بعدی را که قرار است بردارید، محدود می‌کند.

مثال کسب و کاری آن نیز به همین شکل است. یک هدف خاص، هدفی است که می‌توانید آن را در عرض 10 ثانیه با مدیر عامل و یا همکاران خود در میان بگذارید. برای مثال ” من می‌خواهم سرنخ‌های (lead) بیشتری تولید کنم.”

2- هدف باید قابل اندازه‌گیری باشد

هدف باید قابلیت اندازه‌گیری داشته باشد. یعنی بتوان پس از گذشت مدتی از شروع کار، شاخصی داشته باشیم تا بدانیم چه مقدار به هدفمان نزدیک شده‌ایم. برای مثال بالا می‌توان اینچنین هدفمان را تکمیل کرد: “قصد دارم با ورزش و رژیم غذایی، 10کیلوگرم کاهش وزن داشته باشم.”

برای مثال کسب و کاری نیز می‌توان همین‌گونه عمل کرد. به عنوان مثال: “من می‌خواهم تعداد سرنخ‌های تولید شده در هر ماه از وبلاگ خود را 20٪ افزایش دهم.”

3- هدف باید قابل دستیابی باشد

نمی‌توان در هدف‌گذاری SMART یک هدف رویایی در نظر گرفت که هیچگاه به آن دست پیدا نکنیم. بلکه باید با توجه به فرصت‌ها و تهدیدات خارج از سازمان و همچنین پتانسیل‌های درونی و تحت کنترل خودمان، هدفی دست یافتنی تعریف کرد. مثلا برای مثال بالا نمی‌توان چنین بیان کرد: “قصد دارم با ورزش و رژیم غذایی، 50 کیلوگرم کاهش وزن داشته باشم.”

اهداف بزرگ و غیر قابل دست یافتنی باعث می‌شوند تا کارکنان سازمان دلسرد شوند. هدف باید واقع‌بینانه باشد. مثلا : “از آنجایی که ما در حال حاضر حدود 100 سرنخ در ماه از وبلاگ خود تولید می‌کنیم، می‌خواهیم تعداد سرنخ‌های تولید شده در هر ماه از وبلاگ خود را به 120 سرنخ در ماه افزایش دهیم.”

4- هدف باید مربوط باشد

منظور از مربوط بودن در هدف‌گذاری SMART یعنی هدف تعیین شده با سایر اهداف در تضاد نباشد. همچنین هدف باید متناسب با قابلیت‌های افرادی باشد که می‌خواهند آن را به سرانجام برسانند.

مثلا اگر نزدیکترین باشگاه به شما برای ورزش کردن چندین کیلومتر فاصله دارد و یا اینکه امکانات مناسبی برای انجام رژیم غذایی ندارید باید در تعیین هدف بالا تجدید نظر کنید.

برای این مرحله باید سطح دسترسی‌ها، پتانسیل افراد، شرایط انجام کار و … مورد بررسی قرار گیرد تا هدف‌گذاری به شکل هوشمند انجام شود. با توجه به این موارد، هدف کسب و کاری بالا به شکل زیر تمکیل می‌شود: “من می‌خواهم تعداد سرنخ‌های تولید شده در وبلاگ خود را به ۱۲۰ مورد در ماه افزایش دهم، زیرا تیم فروش ما دریافته است که سرنخ‌های وبلاگ با نرخ ۳ برابری از تبلیغات PPC به مشتریان تبدیل می‌شوند.”

5- هدف باید دارای زمان محدود باشد

نداشتن زمان باعث ایجاد سردرگمی در تیم برای رسیدن به هدف می‌شود. به عبارتی اهداف باید دارای deadline باشند. در مرحله آخر از مراحل هدفگذاری اسمارت، برای مثال بالا هدف ما اینچنین تکمیل و نهایی می‌شود: “قصد دارم با ورزش و رژیم غذایی که هر دو این موارد قابلیت دسترسی و انجام دارد، ظرف 2 ماه آینده 10کیلوگرم کاهش وزن داشته باشم.”

همچنین برای مثال کسب و کاری اینچنین می‌توان مراحل اهداف اسمارت را به پایان رساند:

“من می‌خواهم تعداد سرنخ‌های تولید شده در وبلاگ خود را به ۱۲۰ مورد در ماه افزایش دهم، زیرا تیم فروش ما دریافته است که سرنخ‌های وبلاگ با نرخ ۳ برابری از تبلیغات PPC به مشتریان تبدیل می‌شوند. من تا 6 ماه از امروز به 120 سرنخ وبلاگ تولید شده در هر ماه خواهم رسید.”

شما نیز می‌توانید برای کسب و کار خود از این روش برای هدف گذاری استفاده کنید. همچنین می‌توانید اهداف کلان خود را به اهداف کوچکتر تقسیم کنید و برای هر کدام از آن‌ها از روش هدف‌گذاری SMART استفاده کنیم.

قالب هدف‌گذاری SMART مانند یک نقشه راه عمل می‌کند. چرا که همیشه در جلو چشم ما قرار دارد و مانند یک kpi می‌تواند در کسب و کار ما شاخص‌های عملکردی ایجاد کند. وقتی اهدافمان را به صورت SMART بنویسیم می‌توانیم به راحتی مواردی مانند تشکیل تیم، بودجه‌ریزی، گانت‌چارت، الویت‌بندی مخاطبان، برنامه‌ریزی‌های روتین، برنامه‌های فروش و بازاریابی و … را به سرانجام رساند. در استراتژی محتوایی نیز باید اهداف خود را به این وسیله فیلتربندی کنید تا بتوانید ملموس‌تر پیش بروید و به اهدافتان برسید.

در انتها باید بگوییم که:

زمانی که شما به تحلیل اکوسیستم کسب و کارتان، می‌پردازید و از درون آن، مخاطبان کسب و کارتان را استخراج می‌کنید، باید از طریق پرسشنامه و مصاحبه آن‌ها را تجزیه و تحلیل کنید. سپس با استفاده از دو تمپلیت SWOT و PESTLE به تجزیه و تحلیل کسب و کار و محیط پیرامونی آن می‌پردازید و برای رشد آن هدف‌گذاری (هدف‌گذاری SMART) می‌کنید. اما زمان آن رسیده است که با توجه به پتانسیل‌های کسب و کارتان و همچنین هدف‌های سازمان، پرسوناهای نهایی و اولویت‌بندی شده را استخراج کنید. این کار با استفاده از گام هشتم تحقیقات بازار یعنی تمپلیت اولویت‌بندی نهایی پرسونا انجام می‌شود.