طراحی و مدیریت تقویم محتوایی کمپین + ویدیو، تمپلیت و مثال
پیاده سازی کمپینهای تبلیغاتی در تقویم محتوایی
محتواهای تقویم محتوایی با اصول بازاریابی درونگرا، اگر بهدرستی انتخاب و اجرا شوند، در بازههای میانمدت یا بلندمدت میتوانند نتایج شگفتانگیزی به همراه داشته باشند؛ بهطوریکه گویی ماهانه چند صد میلیون تومان در هزینههای تبلیغات صرفهجویی شده است. برای مثال، اگر ورودی ارگانیک یک سایت بهطور روزانه به ۱۰ هزار نفر برسد و هزینه کلیک را هزار تومان در نظر بگیریم، معادل ۱۰ میلیون تومان صرفهجویی روزانه در هزینههای تبلیغات خواهد بود. تازه باید در نظر داشت که کیفیت ورودی ارگانیک با ورودی تبلیغاتی قابل مقایسه نیست.
بااینحال، با توجه به سرعت رشد کسبوکارها و تغییرات سریع در بازار، گاهی نیاز به ریسک و استفاده از تاکتیکهایی داریم که این بازه زمانی را کوتاهتر کنند. برخی از این تاکتیکها میتوانند سرعت رشد محتوا را چند برابر کنند و تأثیراتی مستقیم بر اعتبار دامنه، تعداد ورودیها، فروش و نرخ تبدیل داشته باشند.
یکی از بهترین راهها برای تحقق این هدف، اجرای کمپین محتوایی است. با طراحی و پیادهسازی یک کمپین محتوایی، میتوان این فرآیند را برنامهریزی کرد و سرعت رشد محتوا را به شکل چشمگیری افزایش داد. در واقع کمیپنها به توزیع بیشتر و سریعتر محتوا کمک میکنند و در این بخش از مسیر محتوایی اثر میگذارند. در گام قبلی با تقویم محتوایی محصول آشنا شدید و در این گام به سراغ طراحی و مدیریت کمپین محتوایی میرویم و برای داشتن یک نقشه ذهنی مطلوب، تمپلیت کمپین محتوایی را نیز ارائه میدهیم.
در ادامه میتوانید قسمتی از ویدیو آموزشی کمپین محتوایی در تقویم محتوایی را مشاهده نمایید.
ویدیو آموزشی پیادهسازی کمپینهای تبلیغاتی در تقویم محتوایی
ویدیو معرفی دوره جامع آموزش تقویم محتوایی
ثبت نام در دوره آموزش جامع تقویم محتوایی استراتژی محور
دوره آموزش جامع تقویم محتوایی کاملترین دوره تقویم محتوایی با بیش از 200 ویدیو است که شما در این دوره به طور کامل بازاریابی محتوایی و ساختن یک فرآیند محتوایی را به صورت آکادمیک و تجربهمحور آموزش میبینید. این دوره بر مبنای چرخه تقویم محتوایی آماده شده و متشکل از چهار سرفصل اصلی زیر و 28 گام است. (توضیحات بیشتر دوره)
1- تحقیقات محتوایی (7 گام)
2- تدوین تقویم محتوایی (11 گام)
3- مدیریت و اجرای تقویم محتوایی (4 گام)
4- سنجش و توسعه تقویم محتوایی (6 گام)
ویدیوها و فایلهای این دوره به صورت هفتگی بارگزاری میشوند و تا اسفند ماه به پایان خواهد رسید. در حال حاضر بخش زیادی از ویدیوها و فایلهای دوره آپلود شده و پس از ثبتنام در پایان هر هفته، ویدیوهای جدید در پنل کاربری شما قرار میگیرند. هم اکنون میتوانید این دوره را با 15 درصد تخفیف تهیه نمایید:
” کد تخفیف 15 درصدی : rcmd “
تمپلیت مسیر محتوایی
نمای کلی کمپین (Campaign Overview)
یک نمای کلی خوب از کمپین مانند یک قطبنما عمل میکند، دیدگاه و استراتژی را هدایت کرده و در عین حال ضربان قلب پروژه را برای الهامبخشی و اتحاد تمامی ذینفعان به سوی یک هدف مشترک نمایان میسازد.
1- اهداف کمپین:
یک کمپین میتواند اهداف مختلفی داشته باشد؛ از آگاهی برند تا افزایش فروش، و میتواند به صورت متمرکز بر روی یک هدف یا چندین هدف مترمرکز باشد. به طور کلی، کمپینها در حوزه محتوایی، علاوه بر اهداف خاص خود، نقش تقویتکننده و شتابدهنده مسیر طبیعی محتواها و برند را نیز ایفا میکنند. در ادامه برخی از اهداف رایج کمپینها را مشاهده میکنید:
- افزایش آگاهی از برند:
هدف این کمپینها، معرفی برند به مخاطبان جدید و ایجاد شناخت اولیه در بازار است. این اهداف معمولاً در ابتدای مسیر برندینگ قرار دارند.
مثال: یک کمپین تبلیغاتی در شبکههای اجتماعی برای معرفی یک برند جدید به بازار هدف. - افزایش فروش:
این هدف متمرکز بر افزایش مستقیم درآمد از طریق فروش محصولات یا خدمات است. کمپینهای فروش میتوانند به صورت تخفیفهای ویژه، پیشنهادات محدود یا ارتقای محصولات باشد.
مثال: تخفیف ویژه ۲۰ درصدی در خرید محصولات از طریق ایمیل مارکتینگ. - تقویت ارتباطات با مشتریان:
این نوع کمپینها به هدف برقراری ارتباط قویتر و بیشتر با مشتریان و ایجاد تعاملات بلندمدت طراحی میشوند.
مثال: کمپینهای بازخورد از مشتریان یا ارسال پیامهای شخصیسازیشده برای تشویق به خرید دوباره. - تقویت بازاریابی دهانبهدهان:
هدف این کمپینها، تشویق مشتریان به توصیه برند به دیگران از طریق نقد و بررسی، معرفی دوستان یا اشتراکگذاری تجربههای مثبت است.
مثال: کمپینهای امتیازدهی به مشتریان برای معرفی برند به دوستان خود با جوایز ویژه. - تقویت ارتباطات برند با مشتریان فعلی:
این کمپینها تمرکز دارند بر حفظ ارتباط و ایجاد وفاداری در میان مشتریان موجود. با استفاده از روشهایی مانند کمپینهای وفاداری یا ارائه محتوای اختصاصی به مشتریان وفادار، برند میتواند ارتباط خود را با آنها مستحکمتر کند.
مثال: برنامههای وفاداری مشتری با پاداشها برای خریدهای مکرر. - اهداف ترکیبی: زمانی نیز ممکن است که یک کمپین چندین هدف را دنبال کند و کمی پیچیده تر باشد. البته در نهایت کمپینهای تک هدفی هم به چندین هدف متفاوت دست پیدا میکنند اما در هر صورت بهتر است که کمیپن با توجه به بازه زمانی محدودش، بر روی یک هدف متمرکز باشد. برای اهداف ترکیبی هم فرض کنید یک برند لباس ورزشی کمپینی راهاندازی میکند که در آن، با تبلیغات در شبکههای اجتماعی و همکاری با اینفلوئنسرها آگاهی از برند را افزایش میدهد، تخفیف ویژهای برای خرید آنلاین ارائه میدهد تا فروش را بالا ببرد، با ارسال ایمیلهای شخصیسازیشده ارتباط خود را با مشتریان فعلی تقویت میکند و از طریق برنامه ارجاعی، مشتریان را تشویق میکند تا برند را به دوستانشان معرفی کنند.
2- هدفگذاری کمپین:
برای بهبود نتایج کمپین، باید هدفگذاری دقیقی در بازار و مخاطبان صورت گیرد. کمپینهای عمومی و در سطح کلان معمولاً بسیار هزینهبر هستند و نتایج قابل قبولی به دست نمیآورند، مگر برای کسبوکارهای خاص که قصد دارند نامشان در ذهنها باقی بماند. برای مثال، یک برند بزرگ لباس ممکن است کمپینی عمومی برای افزایش آگاهی از برند راهاندازی کند، اما کسبوکاری که تازه شروع کرده است، باید به مخاطبان خاص خود هدفگذاری کند. در ادامه بخشهای هدفگذاری کمپین را مشاهده میکنید:
- شناسایی گروههای مشخص (سن، جنسیت، علایق):
شناخت گروههای هدف بر اساس ویژگیهای جمعیتی و روانشناختی به شما کمک میکند که پیام خود را به طور مؤثرتری به مخاطبان منتقل کنید. برای مثال، یک کمپین فروش لوازم آرایشی ممکن است گروه هدف خود را زنان بین ۱۸ تا ۳۵ سال با علاقه به زیبایی و مراقبت از پوست انتخاب کند، یا یک برند ورزشی ممکن است تبلیغات خود را به جوانان علاقهمند به ورزشهای پرتحرک مثل دویدن یا باشگاه بدنسازی اختصاص دهد. - شناسایی نیاز بازار بر اساس نیازها و رفتار مشتریان:
باید نیازهای واقعی بازار را شناسایی کرده و کمپین خود را بر اساس رفتار خرید و ترجیحات مشتریان تنظیم کنید. به عنوان مثال، یک برند کفش ورزشی ممکن است کمپینی برای افرادی طراحی کند که به دنبال کفشهای راحتی برای دویدن هستند، زیرا با تحلیل دادههای آنلاین متوجه شده که این دسته از مشتریان بیشتر از سایرین به خرید این نوع کفشها تمایل دارند. - بخشبندی بازار بر اساس پتانسیل خرید:
بخشبندی بازار بر اساس توان خرید مشتریان، کمک میکند که کمپینها را برای گروههای مختلف درآمدی تنظیم کنید. برای مثال، یک برند لباس ممکن است کمپینهای متفاوتی برای دو گروه مختلف طراحی کند: یکی برای افرادی با درآمد متوسط که محصولات با قیمت مناسب را ترجیح میدهند و دیگری برای افرادی با درآمد بالا که علاقهمند به خرید محصولات لوکس و باکیفیت هستند. در این صورت، تبلیغات و پیشنهادات به گونهای طراحی میشوند که متناسب با توان خرید هر گروه باشد.
3- پیامها، محتوا و پیشنهادات کمپین:
در این بخش باید پیام کلی و جان کمپین را مشخص کنید و پیشنهادات کلیدی را به طور دقیق تعریف کنید. یک پیام قوی میتواند تأثیر زیادی بر موفقیت کمپین داشته باشد و مشتریان را به اقدام ترغیب کند. در اینجا چند نکته برای ساخت پیام و محتوا آورده شده است:
- ایجاد پیام قوی و ماندگار:
پیام کمپین باید واضح، جذاب و قابل یادآوری باشد. هدف از پیام، انتقال سریع و مؤثر پیام برند یا محصول است. برای مثال، کمپین یک برند نوشیدنی میتواند پیام “با انرژی بیشتر، روزتان را شروع کنید” را برای مخاطبان خود انتخاب کند تا بهطور مؤثری حس انرژی و نشاط را منتقل کند. - استفاده از محتوای جذاب (ویدیو، پستهای اجتماعی، بلاگ):
محتوای بصری و جذاب میتواند توجه مخاطب را جلب کند و تاثیرگذاری پیام را بیشتر کند. استفاده از ویدیو، پستهای اجتماعی، بلاگها یا تصاویر با کیفیت میتواند باعث افزایش تعامل و بازده کمپین شود. به عنوان مثال، یک برند لوازم آرایشی میتواند با انتشار ویدیوهای آموزشی درباره نحوه استفاده از محصولات، مشتریان را بیشتر جذب کند. - ارائه پیشنهادات رایگان:
ارائه پیشنهادات رایگان یا تخفیفهای ویژه میتواند افراد را ترغیب به اقدام فوری کند. پیشنهادات رایگان میتوانند شامل نمونههای رایگان از محصولات، مشاوره رایگان یا ارسال رایگان باشند. برای مثال، یک فروشگاه آنلاین پوشاک میتواند به مشتریان پیشنهاد ارسال رایگان برای خریدهای اول خود ارائه دهد تا آنها را به خرید ترغیب کند.
4- استراتژی:
در این بخش باید چهارچوب اصلی استراتژی خود را برای کمپین مشخص کنید. استراتژی کمپین باید به گونهای طراحی شود که ابزارها و تاکتیکهای مختلف بهطور مؤثر با یکدیگر ترکیب شوند تا به اهداف کمپین برسید. در ادامه، سه نکته اصلی برای تعیین استراتژی کمپین آورده شده است:
- ترکیب ابزارها و تاکتیکهای مختلف برای رسیدن به اهداف:
استراتژی موفق به ترکیب ابزارها و تاکتیکهای مختلف نیاز دارد تا بهترین نتایج را حاصل کند. این ابزارها میتوانند شامل تبلیغات آنلاین، بازاریابی ایمیلی، رسانههای اجتماعی، SEO و غیره باشند. برای مثال، اگر هدف شما افزایش فروش است، میتوانید از تبلیغات پرداخت به ازای هر کلیک (PPC) در کنار ارسال ایمیلهای تبلیغاتی و استفاده از پستهای شبکههای اجتماعی برای جذب مشتریان جدید استفاده کنید. - بررسی رقبا و متمایز کردن خود:
شناخت رقبا و تحلیل نقاط قوت و ضعف آنها میتواند به شما کمک کند تا استراتژی خود را به گونهای طراحی کنید که از رقبا متمایز شوید. برای مثال، اگر رقبای شما بیشتر روی قیمت تمرکز دارند، شما میتوانید بر کیفیت محصول یا تجربه مشتری تمرکز کنید تا خود را متمایز سازید. کمپین یک برند پوشاک میتواند با تاکید بر طراحی منحصر به فرد محصولات خود در مقایسه با رقبای ارزانقیمت، این تمایز را به مخاطب منتقل کند. - تمرکز بر ویژگیهای منحصر به فرد محصولات:
هر برند یا محصول ویژگیهای خاصی دارد که میتواند در کمپین خود به آنها تمرکز کند. این ویژگیها باید بهطور برجستهای در استراتژی تبلیغاتی شما نمایان شوند تا مشتریان بتوانند تفاوت محصول شما را با دیگران مشاهده کنند. به عنوان مثال، اگر برند شما در تولید کفشهای ورزشی با استفاده از مواد ارگانیک تخصص دارد، میتوانید این ویژگی را در تبلیغات و محتواهای خود برجسته کنید تا مشتریان آگاهانهتر به انتخاب محصول شما بپردازند.
5- ترکیب رسانه و بودجهبندی:
در این بخش باید رسانههای مناسب برای کمپین خود را انتخاب کرده و بر اساس بودجه موجود، ترکیب مناسبی از آنها را بهکار گیرید. این ترکیب باید به شما کمک کند که به بهترین نحو ممکن به مخاطبان هدف خود برسید و اثربخشی کمپین را ارزیابی کنید. در ادامه نکات کلیدی در این زمینه آمده است:
- انتخاب رسانههای مناسب (شبکههای اجتماعی، تلویزیون، رادیو، وبسایت):
انتخاب رسانههای مناسب به نوع مخاطب و اهداف کمپین بستگی دارد. برای مثال، اگر هدف شما افزایش آگاهی از برند در میان نسل جوان است، استفاده از شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام و تیکتاک میتواند مؤثرتر باشد. از سوی دیگر، اگر هدف شما جذب مشتریان مسنتر یا ترویج یک محصول خاص به صورت گسترده است، رسانههایی مانند تلویزیون و رادیو میتوانند گزینههای بهتری باشند. - ارزیابی اثربخشی هر کانال:
بعد از انتخاب رسانهها، ارزیابی اثربخشی هر کانال ضروری است تا بتوانید از کانالهای پراثرتر بیشتر استفاده کنید و از هدر رفتن بودجه جلوگیری کنید. برای مثال، اگر کمپین شما در اینستاگرام عملکرد خوبی داشته و باعث افزایش تعامل و فروش شده، ممکن است بخواهید بودجه بیشتری به این پلتفرم اختصاص دهید و استفاده از تلویزیون را محدود کنید.
6- بهینهسازی و بازگشت سرمایه (ROI):
پس از اجرای کمپین، باید بازگشت سرمایه (ROI) را ارزیابی کنید و بر اساس آن رسانهها و استراتژیهای خود را بهینهسازی کنید. برای مثال، اگر شما برای تبلیغات در گوگل و شبکههای اجتماعی هزینه کردهاید و از این کانالها ترافیک زیادی جذب کردهاید اما میزان فروش کمی داشتهاید، ممکن است لازم باشد که بودجهگذاری را مجدداً بررسی کرده و روی محتوای جذابتری تمرکز کنید تا بازگشت سرمایه بهتری داشته باشید.
- برنامهریزی کمپین و رسانهها:
در این بخش باید زمانبندی دقیق کمپین و نحوه استفاده از رسانهها را تعیین کنید. همچنین، باید از قالبهای محتوایی و تبلیغاتی متناسب با هر رسانه استفاده کنید و نقاط حساس عملکرد کمپین را شناسایی کنید تا در طول کمپین بتوانید بهطور مؤثر آن را پایش کرده و تغییرات لازم را اعمال کنید. - تعیین زمانبندی و پایش کمپین:
زمانبندی کمپین باید بهگونهای تنظیم شود که در بهترین زمان ممکن برای مخاطبان هدف منتشر شود. بهعلاوه، باید نقاط حساس کمپین را در طول مدت اجرا مورد پایش قرار دهید تا از پیشرفت کمپین اطمینان حاصل کنید. برای مثال، اگر کمپین شما مربوط به فروش فصلی است، باید زمانبندی را به گونهای تنظیم کنید که کمپین در اوج تقاضا منتشر شود، مانند روزهای پیش از تعطیلات نوروزی برای فروش محصولات خاص. در این مسیر، پایش روزانه یا هفتگی از طریق ابزارهای آنالیز میتواند کمککننده باشد.
استفاده از قالبهای محتوایی و تبلیغاتی برای هر رسانه:
هر رسانه به نوع خاصی از محتوا نیاز دارد. بنابراین، باید قالبهای محتوایی و تبلیغاتی متناسب با هر رسانه را طراحی کنید. برای مثال، در شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام یا تیکتاک، ویدیوها و پستهای تصویری جذاب عملکرد بهتری دارند، در حالی که در وبسایتها و ایمیلها، محتوای متنی همراه با تصاویر و لینکهای هدایت به صفحات فروش میتواند مؤثرتر باشد. برای تبلیغات تلویزیونی یا رادیویی نیز باید از پیامهای کوتاه و تأثیرگذار استفاده کنید که بهسرعت توجه مخاطب را جلب کند.
- تعیین نقاط حساس عملکرد کمپین:
در طول کمپین، باید نقاط حساس عملکرد را شناسایی کنید تا در صورت نیاز بتوانید اقدامات اصلاحی انجام دهید. این نقاط حساس میتوانند شامل بازدهی هر رسانه، میزان تعامل مخاطبان، نرخ تبدیل (conversion rate)، و تحلیل دادهها برای شناسایی نقاط ضعف یا قوت کمپین باشند. برای مثال، اگر در روزهای اول کمپین مشاهده کردید که تعداد کلیکها در تبلیغات آنلاین پایین است، میتوانید تبلیغات را بهروزرسانی کرده یا مخاطب هدف را تغییر دهید تا نتایج بهتری بگیرید.
در پایین میتوانید موارد بیان شده را در قالب تمپلیت نمای کلی کمپین مشاهده نمایید.
تمپلیت نمای کلی کمپین
بینش کمپین (Campaign Insight)
بینش کمپین فرآیندی است که دادههای خام مرتبط با مشتریان را به استراتژیهای قابل اجرا تبدیل میکند. این بینش کمک میکند تا نیازها، رفتارها و انتظارات مشتریان شناسایی شده و پیامها یا اقدامات کمپین به شکلی طراحی شوند که تأثیرگذاری بیشتری داشته باشند. مثلا اگر هدف کمپین خانوادههایی باشند که به دنبال محصولات کاربردی و اقتصادی هستند، بینش کمپین ممکن است نشان دهد که این خانوادهها بیشتر به تبلیغاتی واکنش نشان میدهند که روی کیفیت محصول و صرفهجویی مالی تأکید دارند. بنابراین، میتوان تبلیغاتی طراحی کرد که محصول را بهعنوان گزینهای بادوام و مقرونبهصرفه معرفی کند، همراه با داستانی از یک خانواده که از خرید خود راضی هستند.
- بینش مشتری(تحلیل رفتار، نیازها و انتظارات مشتریان برای بهبود تجربه خرید و ارتباط با آنها):
بینش مشتری یعنی درک رفتار و خواستههای مشتریان برای ارتقاء تجربه خرید. برای مثال، اگر یک فروشگاه آنلاین متوجه شود که مشتریان بیشتر به دنبال لباسهای راحتی هستند، میتواند این دسته از محصولات را بیشتر عرضه کند تا تجربه خرید بهتری برای آنها فراهم کند
- مخاطبان هدف(شناسایی و تعریف پرسوناهای مختلف مشتریان):
مخاطبان هدف یک کمپین شامل افرادی هستند که پیامها، محصولات یا خدمات کمپین برای آنها طراحی شده است. شناسایی و تعریف دقیق پرسوناهای مختلف این افراد، بهینهسازی استراتژی کمپین و اثرگذاری بیشتر آن را ممکن میسازد. این فرایند شامل تحلیل دادهها، نیازها، و رفتارهای مشتریان است. برای مثال، پرسونای “رضا”، مدیر 35 ساله در صنعت فناوری، با نیاز به ابزارهای بهرهوری برای مدیریت تیم، میتواند یکی از مخاطبان کمپین شما باشد. پیام مناسب برای او میتواند روی صرفهجویی در زمان و افزایش بهرهوری تمرکز کند.
- انگیزههای مخاطب(سناریوها)(تعیین دلایل و نیازهای هر پرسونا):
انگیزههای مخاطب شامل دلایل و نیازهایی هستند که باعث میشوند افراد اقدام به خرید یا استفاده از یک محصول یا خدمت کنند. این انگیزهها میتوانند درونی یا بیرونی باشند. برای مثال، فرض کنید یک برند لوازم آرایشی در حال هدفگیری دو گروه متفاوت است: گروه اول، افرادی که به دنبال محصولات طبیعی و بدون مواد شیمیایی هستند. انگیزههای این گروه ممکن است شامل نیاز به مراقبت از پوست و حفظ سلامت باشد. گروه دوم، افرادی که به دنبال لوازم آرایشی با کیفیت و برندهای معتبر هستند. انگیزههای این گروه شامل نیاز به اعتماد به برند و کیفیت بالا است. بنابراین، برند باید برای هر گروه استراتژی خاصی داشته باشد تا به انگیزههای هر پرسونا پاسخ دهد و آنها را به خرید ترغیب کند.
- اینفلوئنسرها(شناسایی اینفلوئنسرهای مرتبط با برند و مشخص کردن اینکه کدام صفحات و رسانه ها برای تبلیغ انتخاب میشوند):
شناسایی اینفلوئنسرها برای برند، فرآیندی است که در آن باید اینفلوئنسرهایی را پیدا کرد که با ارزشها و مخاطبان هدف برند همخوانی دارند. اینفلوئنسرها به عنوان پل ارتباطی میان برند و مخاطبان عمل میکنند و میتوانند تاثیر زیادی در تبلیغات و گسترش آگاهی از برند داشته باشند. به عنوان مثال، اگر برند شما در زمینه محصولات ورزشی فعالیت میکند، باید به دنبال اینفلوئنسرهایی در فضای ورزش و سلامتی باشید که به طور منظم در مورد تمرینات، تغذیه سالم و سلامت صحبت میکنند. این افراد میتوانند از طریق پلتفرمهای مختلف مانند اینستاگرام، یوتیوب یا تیکتاک، که به طور گستردهای در میان مخاطبان هدف برند محبوب هستند، پیام برند شما را به اشتراک بگذارند. انتخاب صفحات و رسانهها نیز باید بر اساس جایی که مخاطبان هدف برند بیشتر حضور دارند و نوع محتوای تولیدی آن پلتفرمها صورت گیرد.
- رسانهها و فرایند خرید(تجزیه و تحلیل مراحل خرید مشتری و اینکه چگونه رسانهها میتوانند در هر مرحله از این فرایند کمک کنند):
تجزیه و تحلیل مراحل خرید مشتری به شناخت دقیق از سفر مشتری (Customer Journey) نیاز دارد، که شامل مراحل آگاهی، ارزیابی، تصمیمگیری و خرید است. رسانهها میتوانند در هر مرحله از این سفر نقش مهمی ایفا کنند. برای مثال، در مرحله آگاهی، مشتریان ممکن است از طریق رسانههایی مانند پستهای اینستاگرام یا ویدیوهای یوتیوب با برند آشنا شوند. در این مرحله، هدف اصلی جلب توجه است و رسانهها باید اطلاعات اولیه و جذابی را به مشتریان ارائه دهند. در مرحله ارزیابی، مشتریان بیشتر در مورد ویژگیها و مزایای محصول تحقیق میکنند، و رسانههایی مانند مقالات وبلاگ، نقد و بررسیها و پستهای توییتر میتوانند به ارائه اطلاعات دقیق و مقایسهها کمک کنند. در مرحله تصمیمگیری، رسانهها میتوانند با ارائه تخفیفها، آفرهای ویژه و توصیههای مشتریان قبلی در پلتفرمهایی مانند اینستاگرام استوری یا ایمیل مارکتینگ کمک کنند تا مشتری به خرید ترغیب شود. در نهایت، در مرحله خرید، رسانهها میتوانند از طریق لندینگ پیجهای بهینهشده و دکمههای خرید ساده فرآیند خرید را تسهیل کنند.
در پایین میتوانید موارد بیان شده را در قالب تمپلیت بینش کمپین مشاهده نمایید.
تمپلیت بیبنش کمپین
ممیزی کمپین محتوایی (Content Campaign Audit)
ممیزی کمپین محتوایی، ابزاری بازتابدهنده است که نقاط قوت و ضعف تلاشهای محتوایی ما را نشان میدهد و ما را در راستای بهبود پیام کمپین و ارتقاء تأثیر آن در یک چشمانداز در حال تحول هدایت میکند. در این بوم نکات تکمیلی را به صورت خلاصه وارد کنید تا نکتهای از قلم نیفتد. گاهی یک نکته بسیار کوچک میتواند سرنوشت کمپین را تغییر دهد.
- تولید و انتشار محتوا
برای دستیابی به نتایج مطلوب، تولید محتوا باید هدفمند و متناسب با نیاز مخاطبان باشد. پس از تولید، انتخاب کانالهای مناسب برای انتشار، مانند شبکههای اجتماعی یا وبسایت، اهمیت بالایی دارد. بهعنوان مثال، انتشار مقالههای آموزشی در لینکدین میتواند متخصصان حوزههای مرتبط را جذب کند.
- آگاهی و دسترسی را توسعه دهید
برای افزایش دسترسی، محتوای شما باید به شکلی طراحی شود که توجه بیشتری جلب کند. استفاده از تبلیغات دیجیتال، مانند تبلیغات کلیکی در گوگل یا تبلیغات در اینستاگرام، میتواند مخاطبان جدیدی را به محتوای شما هدایت کند. بهعنوان مثال، یک کمپین تبلیغاتی هدفمند برای معرفی وبینار میتواند شرکتکنندگان بیشتری جذب کند.
- تشویق به خرید
محتوا باید بهگونهای طراحی شود که انگیزه خرید را در مخاطب تقویت کند. ارائه پیشنهادهای ویژه، مانند تخفیفهای محدود، همراه با توضیح شفاف از مزایای محصول میتواند تأثیرگذار باشد. بهعنوان مثال، یک ویدئوی جذاب که ویژگیهای محصول را برجسته میکند و تخفیف خرید فوری ارائه میدهد، میتواند فروش را افزایش دهد.
- استفاده از اهرمهای عاطفی
احساسات نقش مهمی در تصمیمگیری مخاطبان دارند. محتوایی که داستانهای واقعی و تأثیرگذار را به اشتراک میگذارد، میتواند ارتباط عمیقتری ایجاد کند. بهعنوان مثال، انتشار داستان موفقیت یکی از مشتریان که با استفاده از خدمات شما به اهدافش رسیده است، میتواند حس اعتماد را تقویت کند.
- استفاده از استدلالهای عقلی
استفاده از دادهها و اطلاعات دقیق برای توضیح مزایا و ویژگیهای محصول، یکی از راهکارهای قانعکننده است. بهعنوان مثال، ارائه اینفوگرافیکی که مقایسهای بین هزینه و عملکرد محصول شما و رقبا ارائه دهد، میتواند مخاطب را به انتخاب شما ترغیب کند.
- سرگرمی
محتواهای سرگرمکننده میتوانند توجه مخاطب را جلب کرده و تعامل را افزایش دهند. بهعنوان مثال، برگزاری یک چالش یا مسابقه در اینستاگرام مرتبط با خدمات یا محصولات شما میتواند باعث جذب مخاطبان جدید شود.
- الهامبخشی
محتواهای الهامبخش میتوانند انگیزه و انرژی مثبت به مخاطبان بدهند. بهعنوان مثال، انتشار نقلقولهای انگیزشی مرتبط با کاربرد محصول شما و نشان دادن چگونگی کمک آن به حل مشکلات واقعی، میتواند تأثیرگذار باشد.
- آموزش
آموزش یکی از راههای ارزشآفرینی برای مخاطبان است. بهعنوان مثال، تهیه یک ویدئوی آموزشی گامبهگام درباره نحوه استفاده از محصول و پاسخ به سؤالات متداول کاربران میتواند ارزش افزوده ایجاد کند و اعتمادسازی کند.
- متقاعد کردن
محتواهایی که نتایج واقعی و شواهد قوی ارائه میدهند، میتوانند مخاطب را متقاعد کنند. بهعنوان مثال، ارائه یک مطالعه موردی که نشان میدهد چگونه استفاده از محصول شما باعث افزایش ۳۰ درصدی فروش یک کسبوکار شده است، میتواند بسیار تأثیرگذار باشد.
در پایین میتوانید موارد بیان شده را در قالب بوم ممیزی محتوایی مشاهده نمایید.
بوم ممیزی کمپین محتوایی
در صورتی که تمایل داشته باشید، مطالب بیشتری را در خصوص حوزه کمپین تبلیغاتی به زبان لاتین به دست آورید، میتوانید از طریق لینک زیر اقدام کنید.
تا به اینجای کار و در مسیر تدوین یک تقویم محتوایی کارآمد به مبحث کمپین محتوایی در تقویم رسیدیم. به صورتی که در این مطلب به مواردی نظیر نمای کلی کمپین، اهداف کمپین، بینش کمپین و ممیزی کمپین محتوایی پرداختیم و در ادامه تمپلیت پیشنهادات کمپین را مورد بررسی قرار خواهیم داد. در انتهای این مطلب نیز به جهت هماهنگی بیشتر و تمکیل تقویم محتوایی استراتژی محور، عناوین مهم و مورد نظر در کمپین محتوایی را وارد تقویم محتوایی میکنیم.
تمپلیت پیشنهادات کمپین
این تمپلیت نیز مانند سایر تمپلیتها و مدلهای آکادمی گروه مشاوران سندلوس از فیچرهای مختلفی تشکیل شده که در ادامه به توضیح هر یک از آنها میپردازیم.
1- ایده اصلی کمپین (Campaign Big Idea)
ایده اصلی کمپین (Campaign Big Idea) هسته یا محور اصلی پیام و مفهومی است که تمامی فعالیتها، پیامها و محتوای کمپین تبلیغاتی حول آن طراحی و اجرا میشود. این ایده باید قدرتمند، جذاب، ساده و قابل درک باشد تا بتواند بهخوبی پیام برند را منتقل کند و توجه مخاطبان هدف را جلب کند.
ویژگیهای یک ایده اصلی خوب:
ارتباط با برند: باید با ارزشها، شخصیت و پیام اصلی برند همخوانی داشته باشد.
تمرکز بر مخاطب: باید با نیازها، علایق و سبک زندگی مخاطبان هدف همخوانی داشته باشد.
خلاقیت: ایده باید نوآورانه باشد و توجه مخاطب را جلب کند.
سازگاری با رسانهها: ایده باید قابلیت اجرا در کانالهای مختلف (مانند اینستاگرام، وبسایت، تبلیغات محیطی و…) را داشته باشد.
ماندگاری: باید در ذهن مخاطب باقی بماند و اثرگذار باشد.
برای مثال، اگر کمپین مربوط به مد و فشن برای زنان جوان باشد، ایده اصلی میتواند حول محور “زیبایی در هر لحظه” یا “خودت باش، استایلت خاصه” شکل بگیرد که هم انگیزشی است و هم سبک زندگی این مخاطبان را بازتاب میدهد.
2- عوامل کلیدی برای جلب توجه مشتریان
عوامل کلیدی برای جلب توجه مشتریان بالقوه و ایجاد ارتباط عاطفی با آنها شامل داستانسرایی قوی، اصالت برند، و ارتباط احساسی مستقیم با نیازها و ارزشهای آنها است. ارائه محتوایی که با دغدغهها و آرزوهای مشتریان همخوانی داشته باشد، مانند الهامبخشی، حس تعلق، یا زیباییشناسی منحصربهفرد، میتواند نقش حیاتی ایفا کند. تصاویر و پیامهای خلاقانه که حس کنجکاوی یا همدلی را برمیانگیزند و استفاده از کانالهای تعاملی مثل شبکههای اجتماعی برای ارتباط مستقیم و شخصیسازیشده، فرصت بیشتری برای برقراری یک رابطه صمیمی ایجاد میکند. در نهایت، ارائه تجربهای که حس ارزشمند بودن را به مشتری القا کند و وفاداری آنها را برانگیزد، رمز موفقیت است.
فرض کنید شما یک برند مد و پوشاک هستید که محصولات خود را برای زنان جوان عرضه میکنید. برای جلب توجه و ایجاد ارتباط عاطفی، میتوانید از یک کمپین با عنوان “روایت استایل من” استفاده کنید.
این کمپین میتواند بر پایه داستانسرایی از زبان مشتریان طراحی شود، جایی که آنها تجربه شخصی خود از پوشیدن لباسهای برند شما را به اشتراک میگذارند. مثلاً:
تصاویر و ویدئوهای واقعی از مشتریان:
نشان دادن زنان مختلف با سبکهای متنوع که احساس اعتمادبهنفس و شادی خود را با استفاده از محصولات شما به نمایش میگذارند.
پیام اصلی: “هر لباسی که میپوشی، داستانی از تو روایت میکند.”
تعامل مستقیم: دعوت از مشتریان برای اشتراکگذاری استایل خود با هشتگ کمپین، مثل #روایت_استایل_من.
محتوای احساسی: انتشار ویدئویی که نشان میدهد چگونه انتخابهای مد و پوشاک میتوانند حس تعلق، قدرت، و زیبایی درونی را تقویت کنند.
این استراتژی نهتنها توجه مخاطبان بالقوه را جلب میکند، بلکه با درگیر کردن آنها و ارائه فضایی برای بیان خودشان، ارتباطی عمیقتر و احساسیتر شکل میدهد.
3- پیشنهادات تبلیغاتی در یک کمپین
پیشنهادات تبلیغاتی در یک کمپین موفق باید به گونهای طراحی شوند که مشتریان را به تعامل و خرید تشویق کنند و همزمان تجربهای خاص و ارزشمند برای آنها ایجاد نمایند. ارائه تخفیفها یا هدیههای ویژه برای خرید اول میتواند احساس استقبال و ارزشمندی در مشتریان بالقوه ایجاد کند. همچنین استفاده از کمپینهای شبکههای اجتماعی، مانند چالشهای مرتبط با محصولات یا هشتگهای برند، فرصتی برای تعامل مستقیم و ایجاد حس مشارکت در مشتریان فراهم میکند. پیشنهادات زماندار یا تخفیفهای محدود، حس فوریت و هیجان خرید را در مخاطبان تقویت میکنند. از سوی دیگر، ارائه بستههای ترکیبی با تخفیف ویژه یا خدماتی مانند استایلینگ شخصیسازیشده، تجربهای منحصربهفرد را ارائه میدهد که مخاطبان نهتنها محصول، بلکه خدمات و توجه خاص برند را احساس میکنند. این ترکیب از پیشنهادات تبلیغاتی، مشتریان را از مرحله توجه به خرید هدایت کرده و ارتباط احساسی با برند را تقویت میکند.
فرض کنید برند شما در حوزه مد و پوشاک فعالیت میکند و قصد دارید با یک کمپین جذاب توجه مشتریان را جلب کنید. عنوان کمپین میتواند “اولین قدم به سوی استایل خاص” باشد.
در این کمپین، پیشنهاد تبلیغاتی اصلی این است: “اولین خرید با 20٪ تخفیف و یک کیف دستی هدیه”. این پیشنهاد باعث میشود مشتریان احساس ارزشمندی کنند و تشویق شوند اولین خرید خود را انجام دهند. برای تقویت تعامل، یک چالش در شبکههای اجتماعی طراحی کنید: مشتریان از استایل خود با محصولات برند عکس گرفته و با هشتگ کمپین (#استایل_خاص_من) به اشتراک بگذارند. برای افزایش جذابیت، اعلام کنید که بهترین عکسها در صفحه برند منتشر میشوند و برندگان، کد تخفیف دریافت خواهند کرد.
همچنین، در مدت محدود (مثلاً یک هفته)، پیشنهاد “خرید دو محصول و دریافت سومی رایگان” را ارائه دهید تا حس فوریت در خرید ایجاد شود. این روشها با ترکیب تخفیف، هدیه و تعامل، مشتری را به برند جذب کرده و او را به بخشی از داستان برند شما تبدیل میکند.
4- سلسلهمراتب پیام در کمپین تبلیغاتی
سلسلهمراتب پیام در کمپین تبلیغاتی به ترتیب و ساختاری اشاره دارد که پیامها و محتوای کمپین به صورت مرحلهای و هدفمند به مخاطبان ارائه میشوند. این ترتیب باعث میشود پیامها واضح، مؤثر و هماهنگ باشند و مخاطب بهتدریج از آگاهی به سمت علاقه، میل و در نهایت اقدام (خرید یا تعامل) هدایت شود.
اجزای سلسلهمراتب پیام:
- پیام آگاهی (Awareness): اولین مرحله برای جلب توجه مخاطبان است. این پیامها معمولاً بر معرفی برند، محصول یا کمپین تمرکز دارند و باید جذابیت بصری و محتوایی بالایی داشته باشند.
مثال: “جدیدترین کالکشن ما برای تابستان آماده است؛ خاصترین استایلها را کشف کن!”
- پیام علاقه (Interest): پس از جلب توجه، پیامها باید اطلاعات بیشتری ارائه دهند تا علاقه مخاطبان به محصول یا خدمات تقویت شود.
مثال: “این پیراهنهای سبک و شیک، بهترین انتخاب برای روزهای گرم تابستانی هستند.”
- پیام ایجاد میل (Desire): پیامهایی که بر مزایا، ویژگیهای خاص و حس ارزشمندی محصول تمرکز دارند و حس تمایل و نیاز به خرید را در مخاطب برمیانگیزند.
مثال: “با این استایل، همیشه مرکز توجه باش؛ حس متفاوت بودن را تجربه کن!”
- پیام اقدام (Action): در این مرحله، مخاطب باید به خرید یا تعامل ترغیب شود. پیام باید واضح و دارای فراخوانی مستقیم باشد.
مثال: “همین حالا با 20٪ تخفیف و ارسال رایگان خرید کن؛ فرصت محدود است!”
سلسلهمراتب پیام به کمپین انسجام میبخشد، از سردرگمی مخاطب جلوگیری میکند و هر مرحله او را به تصمیمگیری نزدیکتر میکند. این ترتیب، پیامها را منطقی و تأثیرگذارتر میسازد و باعث میشود کمپین بتواند نیازهای مخاطب را در هر مرحله از مسیر خرید پاسخ دهد.
5- ویژگیهای کلیدی مرتبط با مزایا
ویژگیهای کلیدی مرتبط با مزایا در یک کمپین تبلیغاتی به جنبههای خاص محصول یا خدمات اشاره دارد که برای مخاطب هدف ملموس و قابل درک هستند و نشان میدهند چگونه این ویژگیها میتوانند نیازها، مشکلات یا خواستههای آنها را برطرف کنند. این ویژگیها باید به وضوح با مزایای کاربردی و احساسی برای مشتری مرتبط باشند تا بتوانند تأثیری عمیق بگذارند.
چگونه ویژگیهای کلیدی باید در کمپین نمایش داده شوند؟
شفافیت: پیامها باید واضح و ساده باشند تا مشتری فوراً مزایا را درک کند.
مثال: “این کیف دستی از جنس چرم طبیعی، ضد خش و ماندگار است.”
ارتباط مستقیم با نیاز مخاطب: ویژگیها باید به مشکلات واقعی مشتریان پاسخ دهند.
مثال: “پیراهنهای ما با پارچه ضدتعریق طراحی شدهاند تا در روزهای گرم تابستان، احساس راحتی کنید.”
ترکیب ویژگیها با احساسات: ویژگیهای محصول را به یک حس یا ارزش انسانی مرتبط کنید.
مثال: “با کفشهای ما، نهتنها راحتی را تجربه کنید، بلکه در هر قدم اعتمادبهنفس بیشتری داشته باشید.”
6- ارزش پیشنهادی منحصر به فرد
ارزش پیشنهادی منحصر به فرد (Unique Value Proposition – UVP) در یک کمپین تبلیغاتی، هسته اصلی پیامی است که نشان میدهد چرا محصول یا خدمات شما بهترین انتخاب ممکن برای مشتریان است و چگونه از رقبا متمایز میشود. UVP باید به وضوح بیان کند که محصول شما چه مزیت خاص و منحصربهفردی ارائه میدهد که نیازها و خواستههای مخاطبان هدف را بهتر از هر گزینه دیگری برآورده میکند. نقش UVP در کمپین تبلیغاتی را میتوان در موارد زیر جستجو کرد.
تعیین موقعیت برند: UVP مشخص میکند که برند شما در ذهن مخاطب چه جایگاهی دارد و چرا باید انتخاب اول او باشد.
ایجاد تمایز: ویژگی یا مزیتی خاص را برجسته میکند که باعث میشود محصول شما از سایر رقبا متمایز شود.
جذب مخاطبان هدف: پیام کمپین را بر اساس آن طراحی میکند تا مخاطبان مرتبط را جذب و ترغیب به تعامل کند.
شفاف و واضح بودن: باید در یک جمله یا پیام کوتاه، بهروشنی مزیت اصلی محصول را بیان کند.
تمرکز بر نیاز مخاطب: UVP باید به نیازها، مشکلات و ارزشهای احساسی یا کاربردی مخاطب پاسخ دهد.
الهامبخش بودن: UVP باید حس اعتماد، الهام و اشتیاق به محصول را در مشتری ایجاد کند.
به مثال زیر توجه کنید.
“زیبایی طبیعی با محصولاتی که به پوست و زمین اهمیت میدهند.”
کمپین: پیامهایی که نشاندهنده مواد ارگانیک و اثرگذاری مطمئن این محصولات هستند.
UVP باید در تمامی اجزای کمپین از جمله تبلیغات، شبکههای اجتماعی، طراحی وبسایت و حتی خدمات مشتریان منعکس شود. این پیام محوری، مانند چراغ راهنمایی است که مخاطبان را به سمت برند هدایت میکند و آنها را قانع میسازد که چرا شما بهترین انتخاب هستید.
ارزش پیشنهادی منحصر به فرد (UVP) در کمپینهای تبلیغاتی به ویژگیهای خاص و متمایزی اشاره دارند که محصول یا برند شما را از رقبا متمایز میکنند و به مشتری نشان میدهند که چرا باید شما را انتخاب کند. این ویژگیها میتوانند شامل مزایای ملموس مانند کیفیت، کارایی، و نوآوری، یا مزایای احساسی مانند ایجاد اعتماد بهنفس و حس خاص بودن باشند. هدف اصلی این است که ویژگیهای منحصر به فرد بهطور واضح نشان دهند که محصول شما چگونه به نیازها و خواستههای مشتری پاسخ میدهد و چگونه زندگی او را بهبود میبخشد. برای مثال، یک کمپین تبلیغاتی برای برند پوشاک میتواند ویژگیهایی مانند طراحی مدرن و استفاده از مواد ارگانیک را برجسته کند و در UVP خود بگوید: “لباسهایی که هم زیبا و هم دوستدار محیط زیست هستند، برای شما طراحی شدهاند تا در کنار استایل خاص خود، به زمین هم اهمیت دهید.” این ویژگیها نه تنها مزایای ملموسی را بیان میکنند، بلکه ارتباط عاطفی با مشتری برقرار میکنند و باعث میشوند محصول برای او جذابتر شود.
7- ویژگیهای مربوطه در کمپین
ویژگیهای مربوطه در کمپین به ویژگیهایی از محصول یا خدمات اشاره دارد که بهطور خاص و مستقیم با پیام کمپین تبلیغاتی مرتبط هستند و بهطور واضح نشان میدهند که چگونه این ویژگیها نیازها، خواستهها یا مشکلات مخاطبان هدف را برطرف میکنند. این ویژگیها باید بر اساس ارزش پیشنهادی منحصربهفرد (UVP) برند انتخاب شوند تا پیام کمپین بهطور مؤثر و هماهنگ به مخاطب منتقل شود. ویژگیهای مربوطه در کمپین معمولاً بر جنبههایی از محصول تأکید دارند که باعث جذابیت بیشتر برند برای مشتریان میشود و به آنها دلیل میدهند که چرا باید برند شما را انتخاب کنند.
ویژگیهای مرتبط در کمپین بهطور خاص کمک میکنند تا پیام تبلیغاتی شما بر اساس نیازها و ترجیحات مشتریان هدف طراحی شود. این ویژگیها باید با چیزی که مشتریان به دنبال آن هستند، همراستا باشد و به وضوح نشان دهد که محصول شما چه منفعت یا ارزشی برای آنها دارد.
فرض کنید یک کمپین تبلیغاتی برای یک برند لوازم آرایشی طبیعی راهاندازی میشود. ویژگیهای مرتبط ممکن است شامل:
ترکیبات طبیعی که برای پوست حساس مناسب است.
بدون مواد شیمیایی مضر برای سلامت پوست.
در پیام کمپین میتوان گفت: “محصولات آرایشی ما، فقط زیبایی طبیعی شما را برجسته میکنند و هیچگونه مواد شیمیایی مضر برای پوستتان ندارند.” این ویژگیها بهطور مستقیم با ارزشهای برند و نیازهای مشتریان هدف (مراقبت از پوست، ترجیح مواد طبیعی) مرتبط هستند و بهطور خاص در کمپین معرفی میشوند.
8- ارزش پیشنهادی آنلاین
ارزش پیشنهادی آنلاین در کمپین به پیشنهادات ویژهای اشاره دارد که برندها به مشتریان خود بهویژه در فضای آنلاین ارائه میدهند و این پیشنهادات معمولاً بر اساس مزایای خاصی مانند راحتی، سرعت، تخفیفها، یا خدمات منحصربهفرد برای مخاطبان دیجیتال طراحی میشوند. هدف از ارزش پیشنهادی آنلاین در کمپین، جذب و نگهداشت مشتریان در محیطهای دیجیتال مانند وبسایتها، شبکههای اجتماعی و فروشگاههای آنلاین است.
این نوع ارزش پیشنهادی باید متناسب با نیازها و خواستههای مخاطبان آنلاین طراحی شود و باید یک پیشنهاد منحصر بهفرد باشد که تجربه خرید آنلاین را برای مشتری راحتتر، سریعتر و جذابتر کند.
یک برند پوشاک آنلاین میتواند کمپینی با ارزش پیشنهادی آنلاین ایجاد کند که شامل این موارد باشد: “خرید آنلاین از وبسایت ما، علاوه بر تخفیف 20٪، ارسال رایگان و مشاوره استایل رایگان را برای شما فراهم میکند.” این نوع پیشنهادات بر راحتی، تخفیفهای جذاب، و خدمات ویژهای که فقط در محیط آنلاین در دسترس است، تمرکز دارند و مشتریان را ترغیب به خرید آنلاین میکنند.
9- دلایل کلیک کردن در یک کمپین تبلیغاتی
دلایل کلیک کردن در یک کمپین تبلیغاتی به عواملی اشاره دارد که موجب میشوند مخاطبان بر روی تبلیغ شما کلیک کنند و وارد فرآیند خرید، ثبتنام یا تعامل بیشتر با برند شوند. این دلایل معمولاً به ویژگیهای جذاب و محرک تبلیغ شما بستگی دارند که توجه مخاطب را جلب کرده و او را ترغیب میکنند تا اقدامی مانند کلیک کردن انجام دهد.
دلایل کلیک کردن در یک کمپین تبلیغاتی عبارتند از:
1- ارائه پیشنهادات ویژه یا تخفیفها: مخاطبان تمایل دارند بر روی تبلیغاتی کلیک کنند که تخفیفها، پیشنهادات ویژه، یا فرصتهای منحصربهفرد ارائه میدهند. مثال: “فقط امروز، تخفیف 50٪ برای خرید اول!”
2- عنوان یا پیام جذاب: عنوان یا پیام تبلیغاتی باید بهقدری جذاب باشد که باعث کنجکاوی مخاطب شود و او را ترغیب به کلیک کند. مثال: “آیا میخواهید استایلی متفاوت و خاص داشته باشید؟ اینجا کلیک کنید!”
3- تصاویر و ویدئوهای جذاب و مرتبط: محتوای بصری مؤثر میتواند توجه مخاطب را جلب کند و او را به کلیک کردن ترغیب کند. مثال: یک تصویر جذاب از محصول در حال استفاده توسط افراد مشابه مخاطب.
4- بیانیهی ارزش پیشنهادی (UVP): بیان واضح و مختصر از مزایای محصول یا خدمات شما، بهویژه مزایای منحصربهفرد، میتواند مخاطب را به کلیک کردن ترغیب کند. مثال: “با این محصول میتوانید زندگی خود را بهطور قابل توجهی سادهتر کنید.”
5- فراخوانی به اقدام (CTA): فراخوانهای قوی و واضح برای اقدام (مثل “همین حالا بخرید”، “مشاهده کنید”، “ثبتنام کنید”) باعث میشود که مخاطب به راحتی تصمیم به کلیک بگیرد. مثال: “همین حالا به جمع کاربران ویژه ما بپیوندید!”
6- حس فوریت و محدودیت: ایجاد حس فوریت از طریق عبارات زماندار یا محدودیت در دسترس بودن محصول میتواند مخاطب را به سرعت به سمت کلیک هدایت کند. مثال: “فقط 24 ساعت برای استفاده از این پیشنهاد باقیمانده!”
7- پیشنهادات یا خدمات منحصر به فرد: وقتی تبلیغی ویژگی یا خدمات منحصربهفردی را معرفی میکند که مخاطب به آن نیاز دارد، احتمال کلیک افزایش مییابد. مثال: “خرید بدون ریسک با بازگشت وجه 30 روزه!”
دلایل کلیک کردن در یک کمپین تبلیغاتی بهطور کلی از ترکیب جذابیتهای بصری، پیامهای واضح و مناسب، و پیشنهادات ویژهای ناشی میشود که توجه مخاطب را جلب کرده و او را ترغیب میکند تا اقدام کند. برای طراحی یک کمپین موفق، مهم است که این عوامل را بهخوبی در کنار هم قرار دهید تا بیشترین تاثیر را بر مخاطب بگذارید.
10- دلایل کلیک نکردن در یک کمپین تبلیغات
دلایل کلیک نکردن در یک کمپین تبلیغاتی به عواملی اشاره دارد که باعث میشوند مخاطبان از تعامل با تبلیغ شما اجتناب کنند یا علاقهای به کلیک کردن روی آن نداشته باشند. این دلایل معمولاً به مشکلاتی در طراحی تبلیغ، پیام، یا نیازهای مخاطب مربوط میشوند که مانع از جذب و ترغیب مخاطب به اقدام میشود.
دلایل کلیک نکردن در کمپین تبلیغاتی عبارتند از:
1- پیام یا عنوان نامناسب: اگر پیام تبلیغی شما واضح، جذاب یا مرتبط با نیازهای مخاطب نباشد، احتمال کلیک نکردن بالا میرود. پیامهایی که گیجکننده یا عمومی هستند، نمیتوانند توجه مخاطب را جلب کنند. مثال: یک عنوان مبهم مثل “محصولات جدید!” به جای یک پیام خاص و جذاب که نیاز مخاطب را هدف قرار دهد.
2- عدم تطابق با نیازها یا خواستههای مخاطب: اگر تبلیغ به نظر مخاطب مرتبط یا مفید نباشد، او تمایلی به کلیک کردن روی آن نخواهد داشت. این میتواند به دلیل عدم شناخت صحیح از مخاطب هدف یا عدم ارائه مزایای واضح باشد. مثال: تبلیغ یک گوشی موبایل به افرادی که به تکنولوژی علاقهای ندارند.
3- تصاویر یا محتوای بصری ضعیف: تصاویر و ویدئوهای جذاب نقش زیادی در جلب توجه دارند. اگر محتوای بصری تبلیغ کمجذاب یا بیربط به محصول یا خدمات باشد، احتمال کلیک نکردن افزایش مییابد. مثال: یک تصویر کمکیفیت یا ناخوشایند از محصول که حس خوبی ایجاد نمیکند.
4- عدم ارائه ارزش یا پیشنهاد خاص: اگر تبلیغ هیچ مزیت واضح یا پیشنهاد ویژهای نداشته باشد، مخاطب ممکن است حس کند که هیچ دلیلی برای کلیک کردن وجود ندارد. مشتریان معمولاً دنبال چیزی جذاب یا منحصربهفرد هستند. مثال: “فقط محصولات جدید” بدون اشاره به ویژگیها یا مزایای خاص.
5- فراخوانی به اقدام (CTA) ضعیف یا مبهم: اگر CTA بهطور واضح و جذاب مخاطب را به اقدام ترغیب نکند، احتمال کلیک نکردن بسیار بالاست. CTA باید قوی و بهوضوح مشخص کند که مخاطب باید چه اقدامی انجام دهد. مثال: “کلیک کنید” به جای “همین حالا بخرید و تخفیف بگیرید!”
6- حس فوریت یا محدودیت نداشتن: عدم ایجاد حس فوریت یا محدودیت در دسترس بودن محصول یا پیشنهاد، میتواند منجر به کلیک نکردن شود. بدون این حس اضطرار، مخاطب ممکن است بعداً به آن توجه کند اما در آن لحظه اقدام نکند. مثال: “پیشنهاد محدود” یا “فقط امروز” که حس فوریت ایجاد میکند.
7- تبلیغ غیرمربوط یا مزاحم: تبلیغاتی که بهطور غیرمستقیم یا مزاحم به مخاطب نمایش داده میشوند، به احتمال زیاد از طرف مخاطب نادیده گرفته میشوند یا مورد انزجار قرار میگیرند. مثال: تبلیغی که بهطور پاپآپ بهصورت ناگهانی در حین مرور سایت نمایش داده میشود.
8- سرعت بارگذاری پایین یا مشکلات فنی: اگر تبلیغ یا صفحهای که از طریق آن تبلیغ هدایت میشود، سرعت بارگذاری پایینی داشته باشد یا با مشکلات فنی روبهرو باشد، مخاطب ممکن است منصرف شود. مثال: باز نشدن سریع صفحه یا مشکلات در نمایش صحیح محصول.
برای جلوگیری از کلیک نکردن مخاطبان در یک کمپین تبلیغاتی، باید از طراحی جذاب، پیامهای متناسب با نیاز مخاطب، استفاده صحیح از تصاویر و ویدئوها، و ایجاد پیشنهادات ویژه و فوریت بهره برد. این موارد باعث میشوند تبلیغ شما توجه مخاطب را جلب کند و او را ترغیب به کلیک و تعامل بیشتر کند.
تا اینجای کار هرآنچه درباره کمپینهای محتوایی و کمپینهای تبلیغاتی آموزش دیدهاید، مقدمهای است برای ورود به تقویم محتوایی کمپین و تبلیغات.
تقویمی که با استفاده از آن میتوانید کمپینهای خود را مدیریت و برای هر کدام از آنها هدف، بودجه، عنوان، رسانههای مد نظر، صفحات ورود و … تعیین کنید. در ادامه ابتدا خود تمپلیت را مشاهده میکنید و در ادامه به توضیح هر یک از موارد داخل آن میپردازیم. با استفاده از این تمپلیت به سادگی میتوانید تمام محتواهای کمپینهای خود را مدیریت کنید و تیم شما به راحتی آنها را پیادهسازی کند.
تمپلیت تقویم محتوایی کمپین
کمپینهای محتوایی نقش بسیار مهمی در موفقیت استراتژیهای بازاریابی دارند، چرا که به برندها این امکان را میدهند تا بهطور مؤثر با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنند و ارزشهای برند را منتقل کنند. محتوای مناسب و جذاب میتواند حس اعتماد، وفاداری و ارتباط عاطفی با مشتریان ایجاد کند، که در نهایت منجر به افزایش فروش و آگاهی از برند میشود. از سوی دیگر، تقویم محتوایی به برنامهریزی و هماهنگی درست کمپینها کمک میکند و این اطمینان را میدهد که پیامهای برند در زمانهای مناسب و با محتوای هدفمند به مخاطبان هدف منتقل شوند. داشتن یک تقویم محتوایی منظم و دقیق، باعث میشود کمپینها بهطور مستمر و مؤثر پیش بروند و از زمانهای کلیدی برای برگزاری کمپینها بهرهبرداری شود.
در ادامه روند آموزشی تقویم محتوایی استراتژی محور به سراغ گام نوزدهم از این دوره خواهیم رفت و با تقویم محتوایی سایر کسب و کارها آشنا خواهیم شد. مطالب بیان شده در گام پیش رو مناسب افرادی است که تمایل دارند با شباهاتها و تفاوتهای تقویم محتوایی کسب و کارهای B2C با کسب و کارهای B2B، B2G و … آشنا شوند.
⇐ گام نوزدهم از دوره تقویم محتوایی استراتژی محور : تقویم محتوایی سایر کسب و کارها ⇒
سایر گامها و تمپلیتهای تقویم محتوایی
شما در این مطلب با گام هجدهم “دوره جامع آموزش تقویم محتوایی استراتژی محور” یعنی تقویم کمپین و تبلیغات آشنا شدید. همچنین میتوانید سایر گامهای دوره جامع آموزش تقویم محتوایی استراتژی محور را از طریق لینکهای زیر مطالعه و تمپلیتهای مرتبط را دریافت کنید. ضمنا توجه داشته باشید که گامهایی که قابل کلیک هستند، مطالب آنها بارگزاری شده و مطالب سایر گامها به صورت هفتگی بارگزاری و تا پایان دی ماه تکمیل خواهند شد.
دریافت مجموعه کامل تقویم محتوایی استراتژی محور
“””نکته مهم: از طریق لینکهای بالا میتوانید به سایر گامهای دوره تقویم محتوایی استراتژی محور دسترسی داشته باشید. ضمنا برای دریافت تمام فایلها، تمپلیتها و ویدیوهای 28 گام بالا (دوره جامع آموزش تقویم محتوایی استراتژی محور) از طریق دکمه زیر اقدام کنید.”””